چگونه استراتژی دیجیتال مارکتینگ تدوین کنیم؟

چگونه استراتژی دیجیتال مارکتینگ تدوین کنیم؟ این سوالی است که خیلی از مدیرهای کسب و کارها و وبمسترها از خودشان می پرسند. ما می دانیم که دیجیتال مارکتینگ چیست و چه بخش هایی داره اما نمی دانیم که قدم به قدم باید چیکار کنیم؟

 

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

دیجیتال مارکتینگ یعنی کارهایی که انجام می دهیم تا کسب و کارمان در فضای آنلاین بیشتر دیده شود، بیشتر اثرگذار شود و بیشتر بفروشد. خلاصه کلام : دیجیتال مارکتینگ = سود بیشتر این یک توضیح خیلی سریع، ضربتی بود اگر می خواهید اطلاعات دقیقی از دیجیتال مارکتینگ داشته باشید، پیشنهاد میکنم همین الان دوره دیجیتال مارکتینگ ۶ قسمتی که به صورت رایگان است شرکت کنید.

 

تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ

(من با این فرض توضیح میدم که شما یک دیجیتال مارکتر هستی و می خدا رو شکر می خواهید،‌ دیجیتال مارکتینگ یک مجموعه را در دست بگیری.) قبل از هر چیز باید بدانی که نوع کسب و کار و مدل بازاریابی که باید داشته باشد چیست؟

B2B / B2C / C2C / B2G کدام یک از این موارد است؟ نمی دانید این موارد چیه؟ هر کدام را در یکی دو خط توضیح میدم.

 

مدل بازاریابی B2C

مدل کسب و کار B2C یا بازاریابی B2C مخفف عبارت Business to Consumer است. یعنی در این حالت مستقیم کسب و کار با مصرف کننده در ارتباط است. مثل چی؟ یک فردی یک فروشگاه دارد و لپ تاپ می فروشد و خریداران لپ تاپ مستقیم این محصول را مصرف می کنند. الان شاید بپرسی که خب این که مشخصه! بله ولی بیا پاراگراف بعدی تا تفاوت ها را متوجه بشوی که چیست.

 

مدل بازاریابی B2B

مدل بازاریابی B2B مخفف عبارت Business to Business است. یعنی کسب و کار با کسب و کار. یعنی مشتری یک کسب و کار می تواند، کسب و کار دیگری باشد. مثل چی؟ مثل شرکت هایی که مواد اولیه می فروشند. مثل شرکت های بسته بندی. مثال واضح تر : یک شرکت قوطی های رنگ را به یک کارخانه رنگ سازی می فروشد. حالا کم کم داری این تفاوت ها را متوجه میشی.

 

مدل بازاریابی B2G

B2G مخفف Business to Government است. یعنی کسب و کار با واحدهای دولتی سروکار دارد. یعنی مشتریان کسب و کار، شرکت های دولتی هستند.

 

مدل C2C

این مدل مخفف Customer to Customer است. یعنی مشتری با مشتری در ارتباط است. یک مثال ساده :‌ سایت دیوار یعنی مدل کسب و کار بر مبنای C2C است.

 

مدل کسب و کار چیست؟

پس ابتدا باید ببینیم که مدل کسب و کار و سبک بازاریابی که قرار است داشته باشد چیست. بعد از اینکه این مرحله مشخص شد. باید ببینید که دقیقا هدف مالک کسب و کار اینترنتی چیست؟ چرا مهم است که مدل کسب و کار را بدانیم؟ چون بستر تبلیغاتی و مخاطب های هدف کسب و کار فرق می کند و باید محتوا مختص مخاطب هدف در بستر مورد نظر تولید شود.

پس در قدم اول باید ببینی که مدل هر کسب و کار کدام است. این کار چه فایده ای داره؟ دقیقا این کار تعیین میکنه که استراتژی دیجیتال مارکتینگ چگونه باشد.

 

تفکر استراتژیک دیجیتال مارکتینگ

قاطعانه بگم :‌ یک مدل استراتژی دیجیتال مارکتینگ را نمی توان برای همه نوع کسب و کاری تجویز کرد. پس در این مسیر باید خوب مطالعه داشته باشی، مدل های مختلف را ببینی تا دیدت باز بشه. از همین لحظه هر وقت کمپین تبلیغاتی در سایت ها و شبکه های اجتماعی می بینی، اسکرین شات بگیر،‌ رکورد کن تا در یک پوشه داشته باشی. دیدن کمپین های تبلیغاتی مختلف از اصناف مختلف و مدل های کسب و کاری مختلف به شدت در اینکه دید خوب بهت بده تاثیر گذار است.

 

. بررسی وضعیت وب سایت

آیا کسب و کاری که می خواهی به عنوان یک دیجیتال مارکتر در دست بگیری، وب سایت دارد؟ اگر دارد، به صورت اختصاصی نوشته شده یا با استفاده از سیستم هایی مثل وردپرس است؟ آیا سایت از نظر بصری مورد تایید است؟ سرعت وب سایت چطوره؟ بخش های اصلی یک وب سایت رعایت شده است؟ آیا سایت اطلاعات تماس مخاطبان را جمع آوری می کند؟

 

. بررسی وضعیت سئو سایت

آیا در گوگل رتبه دارد؟ در چه کلماتی در گوگل رتبه دارد؟ ورودی که روزانه از گوگل دریافت می کند چقدر است؟ بیشترین ورودری از چه کلماتی است؟ بیشترین تماس ها یا سفارش هایی که از طریق وب سایت است، برای کدام محصولات است؟ در حوزه کاری به صورت حدودی میزان جستجو در چه وضعیتی است؟ وضعیت بک لینک های کسب و کار چطوره؟ وضعیت اتوریتی و اسپم اسکور در چه حالی است؟

 

. بررسی وضعیت شبکه های اجتماعی

آیا پیج کاری دارند؟ آیا در شبکه اجتماعی فعال هستند؟ آخری پست هایی که گذاشتند برای چه زمانی بوده است؟ چند وقت یکبار پست منتشر می کنند؟ میزان تعامل مخاطب ها با پیج کاری در چه وضعیتی است؟ کلید طلایی : دقت داشته باشید که برای برخی کسب و کارها، تمرکز بر روی وب سایت و رتبه گرفتن در گوگل بهتر و سریعتر نتیجه می دهد نسبت به اینستاگرام. برای چه نوع کسب و کارهایی؟

 

. بررسی تبلیغات

آیا این کسب و کاری که می خواهی به عنوان یک دیجیتال مارکتر دستت بگیری، تا به حال تبلیغات کرده؟ در کجاها تبلیغات کرده؟ تبلیغاتش چی بوده؟ چه بازخوردی داشته؟ اگر تبلیغات نکرده چرا تا الان تبلیغات نکرده (اینجا معمولا با گارد کارفرما روبرو می شوید که در دوره دیجیتال مارکتینگ همه راهکارها را به صورت کامل یاد دادم.) آیا تا به حال کمپین فروش داشته است؟

 

. نسبت ورودی به تبدیل

یعنی چی؟ یعنی باید در مجموع ببینی که چقدر این کسب و کار ورودی دارد؟ از ورودی منظورم اینه چقدر مخاطب از روش های مختلف با این کسب و کار آشنا می شوند. مثلا ماهیانه ۲۰۰۰ نفر از طریق گوگل ورودی داره. ماهیانه ۱۰۰ نفر به پیج اینستا اضافه می شود. چقدر تماس ورودی داره؟ از این تماس ها چقدر به خرید منجر می شود؟

 

پتانسیل کسب و کار برای پیاده سازی استراتژی دیجیتال مارکتینگ

یک بحثی که در تعیین استراتژی بازاریابی آنلاین یک کسب و کار آنلاین مهم است، بحث بودجه بندی و نیروی انسانی و سخت افزاری است. وقتی به عنوان یک دیجیتال مارکتر می خواهی برای یک کسب و کار استراتژی تدوین کنی باید بدانی که آن کسب و کار محدودیت هایی دارد یا ندارد؟ اگر دارد، چه محدودیت هایی دارد؟ منظورم از محدودیت ها چیست؟

 

 

محدودیت های احتمالی

  • نیروی انسانی برای تولید محتوای متنی
  • نیروی انسانی برای تولید محتوای تصویری
  • محیط کسب و کار برای تولید محتوا
  • سیستم های کامپیوتری کارفرما
  • بودجه کافی برای برون سپاری کارها
  • میزان بودجه برای تبلیغات

 

پس چی شد؟

وقتی می خواهی پروژه دیجیتال مارکتینگ یک کسب و کار اینترنتی را به عنوان یک دیجیتال مارکتر حرفه ای در دست بگیری، باید قبل از انجام دادن هر اقدام عملی، قشنگ زیروبم آن کسب و کار را بررسی کنی. ببینی که در چه وضعیتی است. حالا وقتی متوجه شدی داستان از چه قراره باید بشینی یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ تدوین کنی و در کنارش حالا باید ببینی که محدودیت ها صاحب کسب و کار چیه و چقدر از استراتژی بازاریابی اینترنتی که تدوین کردی قابل انجام است؟ حالا یک برنامه دیگه تدوین می کنی بر اساس داشته های کارفرما و بر اساس همان پیش می روی تا در طول مسیر کم کم به پلن اصلی که ابتدا بدون محدودیت طراحی کردی برسی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوره آموزش طراحی سایت با وردپرس